-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1388 21:08
سلام خدا جونم خیلی مخلصم امروز بازم حسرت کشیدم حسرت از دست دادن چیزایی داشتم و قدرشونو ندونستم. با م تا دم در اومدیم دلم برا خودم سوخت من چقدر بد بودم چقدر مغرور بودم و براش کلاس گذاشتم و حالا عین آدم شدم از ملک هم خوشم اومد بچه خوبیه م مثل امی ولی بیچاره ام باید ازش حلالیت بگیرم یعنی منو میبخشه م آدم بزرگیه پس خدا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 آبانماه سال 1388 00:23
سلام تا حالا دندونت درد گرفته خدا اون روزو نیاره تازه می شی مثل الان من خیلی درد داره البته برا مامان خانم بد نیست هی میگه بکش اون موقع که می گفتم مسواک بزن گوش نمی کردی البته بدم نمیگفت ولی این درست نیست الان به جای همدردی و پیدا کردن راه حل هی غر بزنه خدایا کمکم کن
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 مهرماه سال 1388 19:14
salam bayad beri biron bayad mifahmi niyaz dari az har chi mitarsi bayad bahash shojaane robero beshi faghat imaneto ghavi tar kon o harekat kon khodaya be omide khodet harekat
-
تجربه جدید(خواستگار محترم)
چهارشنبه 1 مهرماه سال 1388 21:54
با اینکه همیشه از خواستگاریهای سنتی بدش می یومد و به نظرش خنده دار بوده با این حال امروزم به دومین خواستگار اجازه داد بیان. مادر و خواهر آقای داماد اومدن برای دیدن عروس خانوم ملاقات کوتاهی بود و از آنجایی که ع نتیجه تقریبا مشخص بود یه کم ضد حال بود ولی از خواهر شوهر گرام اصلا خوشش نیامد..... زیاد ناراحت نبود چرا؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 شهریورماه سال 1388 23:29
سلام به همه خدایا شکرت دوستون دارم هوارتا
-
نامه ای به خدا
یکشنبه 8 شهریورماه سال 1388 22:00
سلام قربونت برم خیلی خوشحالم تو این ماه عزیزت دارم برات نامه می نویسم خدا جونم ممنون به خاطر دوست داشتنت ممنون به خاطر عشقت ممنون به خاطر مشکلاتی که بهم می دی خدا جونم می دونم هر کی رو بیشتر دوست داری جام بلا بیشترش می دهی راضیم به خدا راضیم ازت ممنون که بهم یاد دادی غرور باعث نابودیه باعث می شه بقیه رو نبینی باعث می...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 شهریورماه سال 1388 21:13
سلام چقدر سخته من فهمیدم ضعیفم دلم می خواد اونقدر قوی بشم که هیچکس از روی دلسوزی باهام رفتار نکنه اگه کسی دوستم داره به خاطر قوی بودن باشه دلم می خواد یه بار دیگه با ت حرف بزنم خیلی سنگ دله منو اینطوری از خودش دور کرد اونم ترسید سرزنشش نمی کنم ولی من دلم می خواد از اینی که هستم بهتر و قوی تر باشم خدایا کمکم کن کمکم کن...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1388 21:42
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 مردادماه سال 1388 22:15
سلام یخخخخخخخخخخخخخخخ بود دیدار دوستانی که از یکیشون هنوزم بدت می یاد یخ بود نمی دونم سینما هم برم یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوبه می رم سر کار
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 مردادماه سال 1388 00:15
سلام دوستای گلم خوبید؟ خوشید؟ چه خبرا؟ منم خوبم. میدونید چی شده من بزرگ شدم هوراااا مبارکه نمی دونم چرا اینقدر سرسختم همیشه در مقابل تغییرات جبهه می گرفتم ولی الان دیدم به خیلی چیزا عوض شده این هم خوبه هم بد بعضی وقتا می ترسم ولی شاید لازم و واجبه تو بعضی موارد نمی شه محیطو نادیده گرفت خدایا شکرت خدایا ازت می خوام به...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 19:43
خدا خیلی بزرگه شک نکن
-
پست خوشحالی
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 00:06
سلااااااااااااااام
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 تیرماه سال 1388 21:33
سلام دارم بزرگ می شم و می ترسم می ترسم منم مثل آدمای اطرافم بشم بی تفاوت خودخواه و دروغگو خدایا مشکل طرز فکر من چیه؟ نمی دونم چی شد؟ دلیل واقعیش باهوش بودنم بود یا اینکه سیستم کارشون این مدلیه ولی خیلی بی انصافه من کارمو عاشقانه دوست داشتم ولی رئیسم نخواست من کار کنم ترسید از کسی که کارشو درست انجام بده ترسید همش...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 تیرماه سال 1388 18:50
سلام به همه دوستان گلم الان دیگه مثل هفته های پیش خیلی بابت از دست دادن کارم ناراحت نیستم حتما یه حکمتی بوده خدایا شکرت شکرت که خیلی زود یه کار دیگه برام جور کردی قربونت برم تو چقدر خوبی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 تیرماه سال 1388 19:06
سلام وابسته بشی باختی؟؟؟؟؟ این جمله ای بود از یه دوست تازه می فهمم چقدر درسته مشکل منم همینه سادگی و خوش بینی خدایا این درسته؟؟ تا کسی رو می بینن ساده و عاشق پیشه سعی میکنن ازش سو استفاده کنن خدایا کمکم کن به خودم مسلط بشم و بهشون ثابت کنم عاشق همیشه برنده اس
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1388 21:08
گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه ، و تو می آموزی که همیشه ، بودن در فریاد نیست .
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1388 20:57
سلام خوبید؟ چه خبرا؟ خبر جدید این که دارم می رم سر اولین کار رسمی ام بدک نیست ولی صبح بیدار شدنش سختمه اونم عادت می کنم دیگه ۳ تا همکار دارم و یه محیط کاری پیچیده معلوم نیست چه خبره دلم می خواد هر چه زودتر کار یاد بگیرم و موفق بشم برام دعا کنید
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 اسفندماه سال 1387 20:51
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 اسفندماه سال 1387 10:51
سلام اینبار وقتی حالم خوبه اومدم بنویسم بهش زنگ زدم یه کم حالم بهتر شد بچه خوبیه انتظار این رفتارو نداشتم بمیرم برا دل کوچیکم با چه چیزایی خوش می شه ولی بازم کلاسشو گذاشت گفت بهتون خبر می دم باشه ببینمش بهش می گم نمی دونم کار درستی بود یا نه ولی حس بدی ندارم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 اسفندماه سال 1387 23:29
امروز روز من نبود این شکلی بودم اونم بی دلیل خیلی مهمی بیچاره حالشو دوباره گرفتم دختر مشکل داری ها اصلا روز خوبی نبود می دونم چرا خدایا قوی کن منو تا بدونم و بلد باشم تو هر موقعیتی چطوری رفتار کنم و صبور و متین باشم دلم می خواست باهاش حرف بزنم ولی بازم بهش برخورد یا اینکه خودشو می گیره ولی باید جبران کنم تا دیر نشده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 بهمنماه سال 1387 23:53
حسش نیست حتی درد و دل کنم خدایا خسته شدم می فهمی دلم شکسته آخه من دیگه بسمه می دونی ..... خوب منم آدمم دلم می خواد یه وقتایی کم بیارم دلم یه آغوش می خواد توش زار زار گریه کنم تا سبک بشم می شه .......
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 بهمنماه سال 1387 02:39
وقتی همه چیز مهم است، یعنی هیچ چیز مهم نیست …..! وقتی همه چیز اولویت دارد یعنی هیچ چیز اولویت ندارد …..! بعضی از واژه ها در اقلیت معنا دارند، در کم بودن ، در نادر بودن ……!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 بهمنماه سال 1387 02:25
سلام امروز از خودم تا حد زیادی راضی بودم ولی نتیجه فوتبال اعصابمو خورد کرد بازی برده رو مساوی کردیم و بیشتر از اون از اس ام اس یه دوست تعجب کردم و به فکر فرو رفتم دلم می خواد این ترم یه ارائه خوب بدم و نمره هام عالی بشه و یه مقاله خوب بنویسم برام دعا کنید
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1387 14:49
سلام سلام صدتا سلام امروز چقدر هوا عالیه یکی از درسامو ۲۰ شدم هورااا این به اون در امروز اولین جلسه بود رفتم سر mi عجب بارونی می اومد اونقدر شدید که نمی شد از قدم زدن زیرش لذت برد ولی هوا عالی بود استادمون خانم بود بد نبود از اول تا آخر کلاس سر جاش نشسته بود و از رو پاوراش می خوند پاور ها هم انگلیسی بغل دستمم یه پسره...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 بهمنماه سال 1387 20:29
..................
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 بهمنماه سال 1387 13:36
سلام واقعا که خیلی نامرده استادمونو می گم اینهمه پروژه انجام دادیم ترجمهُ حرف زدیم آخرشم بهم این نمره افتضاحو داده پررو خیلی بده خدا کنه دو تا نمره ای که نیومده بالا بشم خدا کنه نمی خوام عیبی نداره این ترم می ترکونم می بینیم پس پیش به سوی درس خدا کنه کارمم جور بشه
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 بهمنماه سال 1387 21:30
سلام بزرگ شدن دردناکه اونم برای بچه ای که اونقدر بهش توجه شده و چیزایی که لازم داشته یاد بگیره هر چی خواسته براش محیا بوده رو نه باباش بهش یاد داده نه مامانش همیشه تو مواقعی که نظر اونارو می خواسته با بی جوابی مواجه شده اونوقت یهو رها می شه تو دنیای جدیدی به اسم دانشگاه، اولاش همه چیز براش جالبه محیط جدید دنیای پر از...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1387 11:14
سلام دوستای گلم خوبید؟ امیدوارم همیشه خوب باشید احساس می کنم دارم بزرگ می شم تازه دارم معنی بعضی چیزا رو می فهمم و اینکه من چه بچه گانه رفتار می کردم.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 بهمنماه سال 1387 21:20
سلام امروز بارون اومد وقتی از کلاس برمی گشتم یه مسیری رو ژیاده اومدم عجب صفایی داشت ولی بوی خاکو حس نمی کردم دلم می خواد برم شمال برم کنار دریا بشینمو زیره بارون خیس بشم هیچکسم نباشه بهم گیر بده سرما می خوری این کارو بکن اون کارو نکن خسته شدم از روزمرگی
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 بهمنماه سال 1387 12:19
ای عشق از آتش ، اصل و نسب داری از تیره ی دودی و از دودمان باد آب از تو طوفان شد خاک از تو خاکستر از بوی توآتش در جان باد افتاد هر قصر بی شیرین چون بیستون ویران هرکوه بی فرهاد کاهی به دست باد هفتاد پشت ما از نسل غم بودند ارث پدر ما را اندوه مادرزاد از خاک ما در باد بوی تو می آید تنها تو می مانی ما می رویم از یاد