سلام 

اینبار وقتی حالم خوبه اومدم بنویسم 

بهش زنگ زدم یه کم حالم بهتر شد بچه خوبیه انتظار این رفتارو نداشتم 

بمیرم برا دل کوچیکم با چه چیزایی خوش می شه 

 

ولی بازم کلاسشو گذاشت گفت بهتون خبر می دم باشه ببینمش بهش می گم 

نمی دونم کار درستی بود یا نه ولی حس بدی ندارم 

 

امروز روز من نبود  این شکلی بودم اونم بی دلیل خیلی مهمی بیچاره حالشو دوباره گرفتم 

دختر مشکل داری ها 

اصلا روز خوبی نبود می دونم چرا خدایا قوی کن منو تا بدونم و بلد باشم تو هر موقعیتی چطوری رفتار کنم و صبور و متین باشم 

 

دلم می خواست باهاش حرف بزنم ولی بازم بهش برخورد یا اینکه خودشو می گیره  

ولی باید جبران کنم تا دیر نشده تا یه اشتباهو دوباره تکرار نکنم این هفته بهش زنگ می زنم ولی چی بگم خدایا کمکم کن 

همه بلاهایی که سرم می یاد از تنبلی و کاهلی تو نمازمه می دونم خوب خدا هم بنده تنبلشو دوست نداره پس اینو یادت نره 

 

 

به این نتیجه رسیدم دختر لوسی هستم با آستانه تحمل پایین بهم بگید چه کار کنم اگه می دونید؟بی ثبات شدم تو روابط اجتماعیم. 

دلم می خواد یکی بود با تجربه مشکلامو درک کنه و کمکم کنه