سلام 

خدا رو شکر 

امشب حس خوبی دارم و خیلی دوستت دارم 

خیلی چاکریم

گریه کن ای دل ساده  

کی میگه گریه بده 

وقتی حتی گوش هیچ کس تاب شنیدن نداره 

دلای ساده همیشه شوق مردن نداره 

دل من گرفته زینجا هوس سفر نداری ز غبار این بیابان 

 

پی نوشت:  

در ادامه پست قبلی

دلم به حال دلم می سوزه خیلی ساده است  

خیلی ساده است چه کار کنم دست خودم نیست 

با دونستن واقعیت ولی اشک سرازیر می شه

دل نوشته(قسمت سوم)

به نام خدا 

سلام 

این چند وقته که نمی تونم نماز بخونم دلم می خواد نماز بخونم آدمی نیستم که نمازمو همیشه سر وقت بخونم بنده بدیم ولی اون روز سر نماز بغضم ترکید فهمیدم که من چقدر خرم چقدر احمقم یه همچین نعمتی دارم اونوقت به بنده هاش متوسل شدم و خودمو گم کردم. 

آدما همیشه قدر چیزایی که دارنو نمی دونن 

تو این چند وقته دلم خیلی گرفته غرورم شکسته و روی واقعی خیلی ها برام آشکار شده 

مثلا آقای قائمی رو بهتر شناختم واقعا آدم دو روییه تو اتاق یه چیزی میگه به محض اینکه از اتاق می ره بیرون با یکی میگه و می خنده 

تقصیر اون نیست تقصیر دل ساده منه که بازم دلشو به یکی خوش کرد کم کم بهش وابسته شدم اونم فهمیده حالا داره ازم دوری می کنه  

فکر می کردم فقط با من این رفتارو داره ولی الان می فهمم که اون با همه خانوما همین طوره و من تو توهمات خودم رفتارشو به دوست داشتن تعبیر کردم خدا می دونه چقدر نشسته با دوستش بهم خندیده خیلی احمقم خیلی از رفتاراشون اون روز فهمیدم نمی دونم چه طور می تونه اینقدر دورو باشه  

الان نمی دونم باهاش چطور رفتار کنم همه رفتاراش برای کارش بوده و نه هیچ چیره دیژه نمی خوام بیشتر از این اجازه بدم بهم بخنده حالا دیگه می یاد تو اتاق با همکار خانم جدیدمون گرم میگیره نمی دونم چه جوری رفتار کنم و تابلو بازی در می یارم بهتون توصیه می کنم هیچ وقت عاشق نشید یا دوستی تونو برای کسی خرج کنید که براتون احترام قائل باشه هم خودش هم دوستاش برام احترام قائل نیستند.منم مغرور نمی دونم چه کار کنم خدایا خودت کمکم کن ولی یه تصمیمی گرفتم اگه وبلاگمو خوندین بهم بگین با کدوم راه حلم موافقین:  

۱-دیگه باهاش حرف نزنم و ارتباطمو کم کنم 

۲-عین قبل باهاش رفتار کنم و دوستش داشته باشم. 

 

ممنون می شم اگه نظر دیگه ای دارید بگید.

ادامه مطلب ...

دل نوشته(قسمت دوم)

سلام 

امروز روز بدی بود البته صبح سر کار  

این حقیقت تلخو درک کردم که به هیچ کس نباید اعتماد کرد حتی نزدیکترین همکارات خیلی دو رو و پرو این ور یه چیزی میگن یه دقیقه نشده رفتاری می بینی ۱۸۰ درجه خلاف گفتارشون 

نمی دونم با این جور آدما چه طور باید رفتار کرد دلم شکست ولی باید واقع بین بود تا حال عصبانی ندیده بودم خیلی جذاب شده بود.عیبی نداره می بخشمش به من ربطی نداره اون با کی چطوری رفتار می کنه شاید اون دوست داره دو رو باشه بالاخره به یه طرف داره دروغ میگه مهم نیست اگه این جوری خوشه باشه....  

امروز با کارش ما رو عصبانی کرد ولی عیبی نداره من باید انرژی و وقتمو بدارم سر کارای دیگه بدار اونا هر جور دوست دارن زندگی کنن ماه پشت ابر نمی مونه من تا وقتی خدا رو دارم عیبی نداره بقیه دوستم نداشته باشن با این که دوست دارم محبوب باشم ولی خدا محبوبم کنه و دوستی ها واقعی باشه 

خداجووونم من دو رویی می بینم ولی می بخشم و دوستشون دارم

دل نوشته (قسمت اول)

سلام به همه دوستان بعد از مدتها نبودن اومدم  

تو این مدتی که نبودم کلی تجربیات تلخ و شیرین کسب کردم که می خوام براتون بنویسم   

 

من همیشه تو روابطم با دیگران مشکل داشتم و دارم و به لطف اومدن یه همکار جدید با اینکه ازش خوشم نمی یومد متوجه خیلی چیزها شدم. فهمیدم که چقدر تو ارتباط برقرار کردن ضعیفم فهمیدم آدم باید خیلی چیزا رو مطرح نکنه و .... 

 

هنوزم علت رفتارای ت را نمی فهمم یا ض ولی مطمئنا بی ربط به تازه وارد نیست اول از همه فداکاری ق خیلی برام بی معنی بود گذشت بی مورد.بعدشم اینکه خودشو خیلی زود همه جا جا می کنه حالام که باعث این رفتارا شده خوب شد اومد ق رو شناختم و دیگه از این به بعد می خوام رفتارمو عوض کنم ولی به قول عمو نه یکدفعه خدا جونم خودت کمکم کن می خوام برم تدریس می خوام موفق و محبوب باشم لطفا راهشو بهم بنما. 

دلم می خواد بتونم توی این سال با یه آدم خوب آشنا بشم دلم می خواد دیگه به س حسودی نکنم و زندگی کنم و بذارم زندگی کنند 

تو که از دل آدما خبر نداری شاید عشق بینشون باشه پس سعی نکن کار اشتباهی بکنی فردا منتطر منه تا بذرخشم و اونقدر خوب باشم تا بقیه جذبم بشن می خوام س را دوست داشته باشم شاید خدا اینو می خواد بهم بگه.