........... 

می تونم و با کمک خودت موفق می شم  

میرم براب تکمیل پروژه و کار خوب 

می رم برای دوست داشتن 

می رم برای بخشش 

می رم برا تمیزی و نماز 

می رم برای تزکیه  

نه این که این ماه برای همینه منم می رم  

خدایا بگیرم دارم می یام 

قویم کن مثل صخره و دلمو نرم کن مثل پنبه  

کمک کن بدی را با خوبی جواب بدم 

کمکم کن ببخشم کمک کن  

بخشیدنو یاد بگیرم این راحترین راهه که بدی رو با بدی بدتر جواب بدی غرورتو شکسته 

آره شکسته حقته به جای همه کسایی که غرورشونو شکستی 

دل نوشته

هر چی از عمرم می گذره روزگار برام سخت تر می شه خوب هر کسی که مثل من لوس بار اومده باشه همین جوریه 

بعضی وقتا از خودم و سادگی ها و خوش باوریهام حالم بهم می خوره 

ولی بعدش می گم نه و عین خنگا اشتباهمو تکرار می کنم چرااینقدر خنگم 

بزرگترین اشتباهمم نگاه نکردنه 

ولی یه چیزی رو فهمیدم 

فهمیدم علی رو دوست دارم اونم خیلی زیاد  

ولی اون نمی دونه و شایدم می دونه و دوستم نداره نمی دونم   

می بینم آدمای اطرافم همه دوروین ِاحساس بدی دارم 

احساس اینکه از یه گروه جدا افتادم 

احساس تنهایی و احساس اینکه اونی که قبولش داشتم و دوستش دام منو رد می کنه منو حرص می ده 

نمی دونم مشکل از کجاست 

امروز نزدیک افطار کلی گریه کردم 

ولی هنوزم خالی نشدم 

دلم می خواد دوستم داشته باشه  

شاید لیاقتشو ندارم شاید 

آره خدا جونم شاید می خوای بهم بفهمونی دل شکستن چه طعمی داره  

خوب چه کار کنم منم دل دارم دلم از دستم در رفته 

دلربام داره باهام بازی می کنه 

یه روز خارم می کنه یه روز مسخره ام می کنه و یه روز باهام خوب می شه 

خداجون تو که به همه زندگی من آگاهی باشه اگه تو اینطور می خوای من تسلیمم فقط صبرم بده و کمک کن رفتار سنجیده داشته باشم مغرور نباشم و بتونم ببخشم و راضی باشم 

حسادت وقتی بهم غلبه می کنه عصبانی می شم 

خودت کمکم کن جز تو به هیچ کس دیگه متوسل نشم ازت می خوام تو این ماه عزیز تکلیفه دلمو وقسمتممو مشخص کن دلم می خواد  اگه یه ذره پیشت آبرو برام مونده کمکم کن 

من همیشه می دونم وقتی ازت غافل می شم اینطوری می شه کمکم کن بفهمم که تو برام بسی و یقینمو بیشتر کن 

الهی به علی کمک کن به چیزی که می خواد برسه 

الهی به علی کمک کن دلش آروم بشه و منو فراموش کنه 

الهی به علی کمک کن خوشبخت بشه 

خدا جونم به امیر کمک کن همیشه بخنده 

به منم کمک کن شخصیتمو پرورش بدم و مصمم و با اراده به موفقیت و خوشبختی برسم 

بهم کمک کن دیده بینا و رفتار درست داشته باشم 

حال باید یه راهی پیدا کنم با مشکل مواجه بشم و نترسم راحت ترین راهو انتخاب کردم بی تفاوتی باید حالشو می گرفتم واسش بس بود باید راه درست و مودبانه رو یاد بگیرم تا باهاش رفتار کنم 

خدایا کمک کن علی تصمیمشو بگیره و منم بفهمم و الکی خودمو مسخره نکنم 

شاید اشتباه از منه خودمودارم ئست می اندازم 

اگه دوستم داشت یه حرکتی می کرد ولی آدمی هم نیست که رفتاراش الکی باشه مثلا توجهاش اگه دوست داشتن نیست پس چیه؟ 

اگه من دوستش ندارم پس این چه حالیه می دونی دوست داشتن و ابرازشو بلد نیستم مگه زوره رفتارم سرده خوب چه کار کنه ولی اونقدرام خنگ نیست فهمیده  

اگه فهمیده پس چرا؟؟؟؟؟  

دلم می خواد تو کارم پیشرفت کنم

الهی توکل به خودت  

دوستش دارم خیلی هم زیاد  

اونقدر دوستش می دارم که هر چقدرم ازارم بده بازم می تونم ببخشمش  

یعنی می فهمه یا مشکوکه  

دلم می خواد ولی عین بچه ها حسادت می کنم 

نباید رفتارای خنده دار انجام بدم 

می خواد خودشو مطرح کنه یا شایدم سیاستش ایجاب می کنه شایدم استاد این کاره و دلها رو اسیر می کنه و بعدش میره 

دلم می خواد متقابلا دوستم داشته باشه می تونم این کارو انجام بدم می دونم عاشقش می کنم 

عاشقه خودم 

چون آدم خوبیه و لایق دوست داشتن شاید دلش برای اون می سوزه این کارو می کنه ولی خیلی محتاطه  و آب زیره کاه 

آخه کارو داشتی موقع رفتن پیشه چ چقدر منو سر کار گذاشته و بهم خندیدن 

عیب نداره من باید قئی بشم باید موفق بشم باید تو این کارپیشرفت کنم 

و می کنم  

خدایا هوامو داشته باش  

یه کاری کن اونم خوش باشه 

علی و امیرم خوش باشن 

الهی آمییییین

سلام 

چند وقته همه چیز به هم ریخته 

دلم شکسته و یه حقایقی برام روشن شده 

با اینکه از سمیه خوشم نمی یاد ولی با اومدنش تو اتاقه ما من کلی عوض شدم و متوجه خیلی چیزا شدم 

متوجه شدم سر کارم 

متوجه شدم خودمو الکی دارم گول می زنم و عین خنگای ساده باور دلمو به کسی سپردم 

اونقدر تو این دو روزه حرص خوردم که نگو 

هر چی هم سعی می کردم به روی خودم نیارم قیافم تابلو بود 

یه روز براش قیافه گرفتم قشنگ خودشو نشون داد و با اینکه می دونست چی ناراحتم می کنه همون کارو تکرار کرد. 

چرا چرا این کارو کرد؟ 

منم که عین خنگا زود تسلیم شدم و باهاش خوب شدم 

دلم می خواد بدونم چرا؟ 

با خودش چی فکر میکنه؟ 

یعنی کس دیگه ای رو دوست داره؟ 

یعنی من اینقدر بدم؟ 

یعنی چی خدا  

تو این ماه عزیزت قسمت می دم کسی رو خار نکن 

دل عاشقا رو آروم کن 

شایدم این تاوان نفهمیدن عشق دیگرانه 

نمی دونم ولی هر چی که بود گذشت 

احساسم بهش عوض شده 

شایدم اونم همینو می خواست 

آدم دو رویه مارمولک نمی خواد بفهمه من دوستش دارم 

آخه چرا؟ 

خدایامنو ببخش در حق سمیه بد کردم دیگه نمی خوام بدی کنم 

کمکم کن من راضیم به رضات ولی خواهشمو فراموش نکن 

شاید اون قسمت نباشه شاید کس دیگه ای رو دوست داشته باشه 

نمی شه آدما رو به زور مجبور کرد عاشقت بشن 

تو از این به بعد باهاش بهتر باش در مورد سمیه هم حساسیتتو بذار کنار و زندگی کن و بذار دیگران هم در کنارت شاد باشن 

حسادتت بی مورده تو بهش کم محلی دادی اونم تلافی کرد دیگه این کارو نکن این کارم به خاطر کاره خودش بود

اصلاح

سلام 

یه تجربیاتی کسب می کنم و به نقاط ضعفه خودم پی می برم 

اینکه اگه از دختری یا کسی خوشت نمی یاد سعی کن به زبون نیاری تا باعث نشه حرص بخوری 

امروز چقدر حرص خوردم 

و فهمیدم خیلی حساس حسود و سطحی ام باید خودمو اصلاح کنم و قوی بشم 

مامان راست میگه چرا باید اینقدر خودتو بیاری پایین دلش می خواد با اون حرف بزنه بذار بزنه  

شخصیت خودتو نیار پایین با خوشرویی سعی کن مسایلو حل کن و به خدا توکل  

عیبی نداره اون دوستت نداشته باشه تو سعی کن دوستش داشته باشی 

خوشحال باشه اسیر تو که نیست آزاده و آزاد  

دوست داشتن رو یاد بگیر  

خود خواه نباش

...............