گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه ، و تو می آموزی که همیشه  

، بودن در فریاد نیست . 

 

 

 


سلام 

خوبید؟ چه خبرا؟ 

خبر جدید این که دارم می رم سر اولین کار رسمی ام 

بدک نیست ولی صبح بیدار شدنش سختمه اونم عادت می کنم 

دیگه ۳ تا همکار دارم و یه محیط کاری پیچیده معلوم نیست چه خبره دلم می خواد هر چه زودتر کار یاد بگیرم و موفق بشم 

برام دعا کنید

  

سلام 

اینبار وقتی حالم خوبه اومدم بنویسم 

بهش زنگ زدم یه کم حالم بهتر شد بچه خوبیه انتظار این رفتارو نداشتم 

بمیرم برا دل کوچیکم با چه چیزایی خوش می شه 

 

ولی بازم کلاسشو گذاشت گفت بهتون خبر می دم باشه ببینمش بهش می گم 

نمی دونم کار درستی بود یا نه ولی حس بدی ندارم 

 

امروز روز من نبود  این شکلی بودم اونم بی دلیل خیلی مهمی بیچاره حالشو دوباره گرفتم 

دختر مشکل داری ها 

اصلا روز خوبی نبود می دونم چرا خدایا قوی کن منو تا بدونم و بلد باشم تو هر موقعیتی چطوری رفتار کنم و صبور و متین باشم 

 

دلم می خواست باهاش حرف بزنم ولی بازم بهش برخورد یا اینکه خودشو می گیره  

ولی باید جبران کنم تا دیر نشده تا یه اشتباهو دوباره تکرار نکنم این هفته بهش زنگ می زنم ولی چی بگم خدایا کمکم کن 

همه بلاهایی که سرم می یاد از تنبلی و کاهلی تو نمازمه می دونم خوب خدا هم بنده تنبلشو دوست نداره پس اینو یادت نره 

 

 

به این نتیجه رسیدم دختر لوسی هستم با آستانه تحمل پایین بهم بگید چه کار کنم اگه می دونید؟بی ثبات شدم تو روابط اجتماعیم. 

دلم می خواد یکی بود با تجربه مشکلامو درک کنه و کمکم کنه 

حسش نیست حتی درد و دل کنم 

خدایا خسته شدم می فهمی دلم شکسته 

آخه من دیگه بسمه می دونی .....  

خوب منم آدمم دلم می خواد یه وقتایی کم بیارم 

دلم یه آغوش می خواد توش زار زار گریه کنم تا سبک بشم 

می شه .......

وقتی همه چیز مهم است، یعنی هیچ چیز مهم نیست…..!

وقتی همه چیز اولویت دارد یعنی هیچ چیز اولویت ندارد…..!

بعضی از واژه ها در اقلیت معنا دارند، در کم بودن ، در نادر بودن……!

سلام 

امروز از خودم تا حد زیادی راضی بودم 

ولی نتیجه فوتبال اعصابمو خورد کرد بازی برده رو مساوی کردیم و بیشتر از اون از اس ام اس یه دوست تعجب کردم و به فکر فرو رفتم 

دلم می خواد این ترم یه ارائه خوب بدم و نمره هام عالی بشه و یه مقاله خوب بنویسم 

برام دعا کنید

سلام  سلام صدتا سلام 

امروز چقدر هوا عالیه

 

یکی از درسامو ۲۰  شدم هورااا 

این به اون در  

امروز اولین جلسه بود رفتم سر mi  

عجب بارونی می اومد اونقدر شدید که نمی شد از قدم زدن زیرش لذت برد ولی هوا عالی بود

استادمون خانم بود بد نبود از اول تا آخر کلاس سر جاش نشسته بود و از رو پاوراش می خوند پاور ها هم انگلیسی 

بغل دستمم یه پسره نشسته بود شیطون همش دستشو می ذاشت رو دسته صندلی من البته تقصیری هم نداشت صندلی ها خیلی کنار هم بودند  

بهش 2 بار تذکر دادم بهتر شد چقدر حرف می زنه همش احساس استادی میکرد و به جای استاد حرف می زد و حرفاشو تکمیل می کرد 

بعد کلاس رفتم بوفه فهیمه رو هم دیدم  

..................

سلام 

واقعا که خیلی نامرده 

استادمونو می گم اینهمه پروژه انجام دادیم ترجمهُ حرف زدیم آخرشم بهم این نمره افتضاحو داده پررو  خیلی بده

خدا کنه دو تا نمره ای که نیومده بالا بشم خدا کنه  

نمی خوام عیبی نداره این ترم می ترکونم می بینیم  

پس پیش به سوی درس خدا کنه کارمم جور بشه

 

سلام  

بزرگ شدن دردناکه اونم برای بچه ای که اونقدر بهش توجه شده و چیزایی که لازم داشته یاد بگیره هر چی خواسته براش محیا بوده رو نه باباش بهش یاد داده نه مامانش همیشه تو مواقعی که نظر اونارو می خواسته با بی جوابی مواجه شده اونوقت یهو رها می شه تو دنیای جدیدی به اسم دانشگاه، اولاش همه چیز براش جالبه محیط جدید دنیای پر از سوالا و ادمایی که به چشم یه بچه بهش نگاه می کنن و رفتاراشونم همون طوره اینا رو دیر فهمید چون خودش بین دوستایی محصور کرده بود و نمی فهمید و تو همون دنیای خودش عشق کسی تو دلش خونه می کنه که بد جوری درگیرش می کنه این بچه لوس خودخواهم هست اونقدر مغرور که وقتی غرورش خورد می شه داغون می شه و همش دیگرانو مقصر می دونه بلد نبود تو جامعه چطور زندگی کنه کاراشو انجام بده شاید به نظر خیلی ها مسخره باشه ولی بود.وقتی عاشق شد و عشقش غرورشو شکست نابود شد دوباره باید از نو خودشو پیدا می کرد گم شده بود گمشده و بیکس درد دلشو تو خودش ریخته بود اونقدر به محیط اطرافش بدبین شده بود و چیزهایی را درک کرده بود که ترجیح می داد جز خداش با کسی حرف نزنه البته ایمانه نصفه نیمشم کم شده بود کارش شده بود گریه و زاری و بی خوابی.ولی ساکن نموند سعی می کرد خودشو از محیط دور کنه دوباره تنهای تنها.سعی کرد با درس و کارای دیگه خودشو مشغول کنه دلش می خواست به یکی از دوستاش درد دلشو بگه تا سبک بشه ولی نگفت چرا؟ عشقش تو دلش بود و درس می خوند مثلا تلاشاش جواب دادو ارشد قبول شد.محیط جدید همراه درسای جدید که ترم اولش سوتی هایی داد ولی کم کم خوب شد حالا فکر می کنه می دونه کیه و کجاست و چی می خواد دلش می خواد تو کارش موفق باشه دلش می خواد همکلاسی خوبی باشه دلش می خواد تو درساش موفق باشه دلش میخواد یه آدم مفیدی باشه دلش می خواد دیگه خدا رو فراموش نکنه دلش می خواد یه کار خوب پیدا کنه دلش می خواد محبت بکنه دوستای زیادی داشته باشه دلش می خواد اثر گذار باشه و برای اطرافیانش یه مار مفیدی انجام بده حتی اگه کوچیک باشه.دلش می خواد بتونه همه ی بدیها رو ببخشه و رشد کنه و متعالی باشه دلش می خواد محبت همه رو جبران کنه. 

دردناکترین غم دنیا اینه که یه عاشق معشوقشو از خودش برنجونه تا ازش دور بشه چون خیلی دوستش داره

بدترین قضاوتارو تحمل کنه خودشو بخاطر معشوقش از اون دور کنه تا دلبستگیش بیشتر نشه درد بزرگی و اینکه کسی هم دردشو نفهمه  

خدایا دلای عاشقو تنها نذار،آرومشون کن.لبخندو از لباشون نگیر.

سلام دوستای گلم  خوبید؟ 

امیدوارم همیشه خوب باشید 

احساس می کنم دارم بزرگ می شم تازه دارم معنی بعضی چیزا رو می فهمم و اینکه من چه بچه گانه رفتار می کردم.

سلام 

امروز بارون اومد وقتی از کلاس برمی گشتم یه مسیری رو ژیاده اومدم عجب صفایی داشت 

ولی بوی خاکو حس نمی کردم 

دلم می خواد برم شمال 

برم کنار دریا بشینمو زیره بارون خیس بشم هیچکسم نباشه بهم گیر بده سرما می خوری این کارو بکن اون کارو نکن 

خسته شدم از روزمرگی

ای عشق

از آتش ، اصل و نسب داری

از تیره ی دودی و از دودمان باد

آب از تو طوفان شد

خاک از تو خاکستر

از بوی توآتش

 در جان باد افتاد

هر قصر بی شیرین

چون بیستون ویران

هرکوه بی فرهاد

کاهی به دست باد

هفتاد پشت ما

از نسل غم بودند

ارث پدر ما را

اندوه مادرزاد

از خاک ما در باد

بوی تو می آید

تنها تو می مانی

ما می رویم از یاد