دل نوشته

هر چی از عمرم می گذره روزگار برام سخت تر می شه خوب هر کسی که مثل من لوس بار اومده باشه همین جوریه 

بعضی وقتا از خودم و سادگی ها و خوش باوریهام حالم بهم می خوره 

ولی بعدش می گم نه و عین خنگا اشتباهمو تکرار می کنم چرااینقدر خنگم 

بزرگترین اشتباهمم نگاه نکردنه 

ولی یه چیزی رو فهمیدم 

فهمیدم علی رو دوست دارم اونم خیلی زیاد  

ولی اون نمی دونه و شایدم می دونه و دوستم نداره نمی دونم   

می بینم آدمای اطرافم همه دوروین ِاحساس بدی دارم 

احساس اینکه از یه گروه جدا افتادم 

احساس تنهایی و احساس اینکه اونی که قبولش داشتم و دوستش دام منو رد می کنه منو حرص می ده 

نمی دونم مشکل از کجاست 

امروز نزدیک افطار کلی گریه کردم 

ولی هنوزم خالی نشدم 

دلم می خواد دوستم داشته باشه  

شاید لیاقتشو ندارم شاید 

آره خدا جونم شاید می خوای بهم بفهمونی دل شکستن چه طعمی داره  

خوب چه کار کنم منم دل دارم دلم از دستم در رفته 

دلربام داره باهام بازی می کنه 

یه روز خارم می کنه یه روز مسخره ام می کنه و یه روز باهام خوب می شه 

خداجون تو که به همه زندگی من آگاهی باشه اگه تو اینطور می خوای من تسلیمم فقط صبرم بده و کمک کن رفتار سنجیده داشته باشم مغرور نباشم و بتونم ببخشم و راضی باشم 

حسادت وقتی بهم غلبه می کنه عصبانی می شم 

خودت کمکم کن جز تو به هیچ کس دیگه متوسل نشم ازت می خوام تو این ماه عزیز تکلیفه دلمو وقسمتممو مشخص کن دلم می خواد  اگه یه ذره پیشت آبرو برام مونده کمکم کن 

من همیشه می دونم وقتی ازت غافل می شم اینطوری می شه کمکم کن بفهمم که تو برام بسی و یقینمو بیشتر کن 

الهی به علی کمک کن به چیزی که می خواد برسه 

الهی به علی کمک کن دلش آروم بشه و منو فراموش کنه 

الهی به علی کمک کن خوشبخت بشه 

خدا جونم به امیر کمک کن همیشه بخنده 

به منم کمک کن شخصیتمو پرورش بدم و مصمم و با اراده به موفقیت و خوشبختی برسم 

بهم کمک کن دیده بینا و رفتار درست داشته باشم 

حال باید یه راهی پیدا کنم با مشکل مواجه بشم و نترسم راحت ترین راهو انتخاب کردم بی تفاوتی باید حالشو می گرفتم واسش بس بود باید راه درست و مودبانه رو یاد بگیرم تا باهاش رفتار کنم 

خدایا کمک کن علی تصمیمشو بگیره و منم بفهمم و الکی خودمو مسخره نکنم 

شاید اشتباه از منه خودمودارم ئست می اندازم 

اگه دوستم داشت یه حرکتی می کرد ولی آدمی هم نیست که رفتاراش الکی باشه مثلا توجهاش اگه دوست داشتن نیست پس چیه؟ 

اگه من دوستش ندارم پس این چه حالیه می دونی دوست داشتن و ابرازشو بلد نیستم مگه زوره رفتارم سرده خوب چه کار کنه ولی اونقدرام خنگ نیست فهمیده  

اگه فهمیده پس چرا؟؟؟؟؟  

دلم می خواد تو کارم پیشرفت کنم

الهی توکل به خودت  

دوستش دارم خیلی هم زیاد  

اونقدر دوستش می دارم که هر چقدرم ازارم بده بازم می تونم ببخشمش  

یعنی می فهمه یا مشکوکه  

دلم می خواد ولی عین بچه ها حسادت می کنم 

نباید رفتارای خنده دار انجام بدم 

می خواد خودشو مطرح کنه یا شایدم سیاستش ایجاب می کنه شایدم استاد این کاره و دلها رو اسیر می کنه و بعدش میره 

دلم می خواد متقابلا دوستم داشته باشه می تونم این کارو انجام بدم می دونم عاشقش می کنم 

عاشقه خودم 

چون آدم خوبیه و لایق دوست داشتن شاید دلش برای اون می سوزه این کارو می کنه ولی خیلی محتاطه  و آب زیره کاه 

آخه کارو داشتی موقع رفتن پیشه چ چقدر منو سر کار گذاشته و بهم خندیدن 

عیب نداره من باید قئی بشم باید موفق بشم باید تو این کارپیشرفت کنم 

و می کنم  

خدایا هوامو داشته باش  

یه کاری کن اونم خوش باشه 

علی و امیرم خوش باشن 

الهی آمییییین

سلام 

چند وقته همه چیز به هم ریخته 

دلم شکسته و یه حقایقی برام روشن شده 

با اینکه از سمیه خوشم نمی یاد ولی با اومدنش تو اتاقه ما من کلی عوض شدم و متوجه خیلی چیزا شدم 

متوجه شدم سر کارم 

متوجه شدم خودمو الکی دارم گول می زنم و عین خنگای ساده باور دلمو به کسی سپردم 

اونقدر تو این دو روزه حرص خوردم که نگو 

هر چی هم سعی می کردم به روی خودم نیارم قیافم تابلو بود 

یه روز براش قیافه گرفتم قشنگ خودشو نشون داد و با اینکه می دونست چی ناراحتم می کنه همون کارو تکرار کرد. 

چرا چرا این کارو کرد؟ 

منم که عین خنگا زود تسلیم شدم و باهاش خوب شدم 

دلم می خواد بدونم چرا؟ 

با خودش چی فکر میکنه؟ 

یعنی کس دیگه ای رو دوست داره؟ 

یعنی من اینقدر بدم؟ 

یعنی چی خدا  

تو این ماه عزیزت قسمت می دم کسی رو خار نکن 

دل عاشقا رو آروم کن 

شایدم این تاوان نفهمیدن عشق دیگرانه 

نمی دونم ولی هر چی که بود گذشت 

احساسم بهش عوض شده 

شایدم اونم همینو می خواست 

آدم دو رویه مارمولک نمی خواد بفهمه من دوستش دارم 

آخه چرا؟ 

خدایامنو ببخش در حق سمیه بد کردم دیگه نمی خوام بدی کنم 

کمکم کن من راضیم به رضات ولی خواهشمو فراموش نکن 

شاید اون قسمت نباشه شاید کس دیگه ای رو دوست داشته باشه 

نمی شه آدما رو به زور مجبور کرد عاشقت بشن 

تو از این به بعد باهاش بهتر باش در مورد سمیه هم حساسیتتو بذار کنار و زندگی کن و بذار دیگران هم در کنارت شاد باشن 

حسادتت بی مورده تو بهش کم محلی دادی اونم تلافی کرد دیگه این کارو نکن این کارم به خاطر کاره خودش بود

اصلاح

سلام 

یه تجربیاتی کسب می کنم و به نقاط ضعفه خودم پی می برم 

اینکه اگه از دختری یا کسی خوشت نمی یاد سعی کن به زبون نیاری تا باعث نشه حرص بخوری 

امروز چقدر حرص خوردم 

و فهمیدم خیلی حساس حسود و سطحی ام باید خودمو اصلاح کنم و قوی بشم 

مامان راست میگه چرا باید اینقدر خودتو بیاری پایین دلش می خواد با اون حرف بزنه بذار بزنه  

شخصیت خودتو نیار پایین با خوشرویی سعی کن مسایلو حل کن و به خدا توکل  

عیبی نداره اون دوستت نداشته باشه تو سعی کن دوستش داشته باشی 

خوشحال باشه اسیر تو که نیست آزاده و آزاد  

دوست داشتن رو یاد بگیر  

خود خواه نباش

...............

سلام 

بعد از مدتها که به خاطر امتحانام نرفته بودم سر کار رفتم اولاش خوب بود تا ج اومد و رفتار ق عوض شد ازهمه بدم اومد اونقدر مارمولکه که حد نداره بلده با دیگران چه طوری رفتار کنه اوجش این بود که اونو با ح دیدم موقع خونه رفتن 

فکر کنم راه حل غلبه کردن بر این حالات بد و حسادتها رو پیدا کردم واون...... 

نماز خوندنه   

آره نماز خوندن  

این تنها راهیه که من ازش غافلم آخه من چقدر نادونم یه همچین قدرتی منتظر تا بنده هاش ازش کمک بخوان و دستشونو دراز کنه اونوقت بنده اش خودشو درگیر جزئیات و کارای بچه گونه کرده. 

 

خدایا کمک کن اونم واقعا از ته دلش شاد باشه و منم در کنارش خوشحال باشم 

کمک کن زندگی کنم و بذارم دیگرانم کنارم شاد باشن 

خدا جونم کمکم کن  

کمکم کن قوی باشم 

این کارا در شان بنده خوب تو نیست 

باید رویی هدفهای بزرگ متمرکز بشم

 

سلام 

امروز روز غمناک و در عین حال خوبی بود. 

یکی از همکارامون خداحافظی کرد و رفت برای همیشه ولی مثل قدیما شدیم همون همکارای خوب خیلی اتفاقا افتاده نیروی جدید اومده شناختم بیشتر شده ولی دوست داشتنام سر جاشونن. خوب شد ج نبود.روز خوبی بود خدایا شکرت  

 

امشب شب آرزوهاست 

می خوام آرزو کنم خدا جونم به گوشی  

خدایا به همه نیازمندان کمک کن لطفا  

بیمارا رو شفا بده  

به خانواده هایی که عزیز از دست دادن صبر عطا کن 

به همه غریبا کمک کن لطفا 

خدا جونم ما هممون یه صفات بد داریم کمک کن اصلاحشون کنیم  

خدایا به همه دوستا و فامیلا کمک کن آرزوهای خوبشون برآوره بشه برای م خ س ع ق ج م ب ژپ پ م ع ا ن خ ا و............

به خانواده ام کمک کن تا شاد و سلامت باشن 

عمر با عزت بهشون بده و آبروشونو حفظ کن  

خداجونم به ژ کمک کن امتحاناشو خوب بده لطفا 

بهم کمک کن تا بتونم آ ا ک و د ب 

خدایا کمکم کن امتحانامو خوب بدم و معدلم عالی بشه لطفا 

کمک کن تا کسایی که ازشون بدم می یاد دوست داشته باشم کمکم کن صفات بدو از خودم دور کنم  

کمکم کن یه کار خوب ژیدا کنم و محبوبیت و مقبولیت اجتماعی داشته باشم و هدفمند و مصمم باشم 

کمکم کن هیچ وقت تو رو فراموش نکنم 

خدایا شکرت به خاطر همه نعمتات  

خیلی چاکریم

التماس دعا

همیشه یکی هست ازش متنفر بشم سعی می کنم بهش بی تفاوت باشم ولی می دونم تنفر اصلا خوب نیست می خوام باهاش عادی باشم حتی اگه نتونم دوستش داشته باشم 

یه استراحت چند روزه خوب وقتی از خونه دور می شم می فهمم که ارزشم بیشتره و تو خونه هیچ کس ارزشی برام قائل نیست با مامان بزرگم بودم با هم خوش گذشت نذاشتم دست به چیری بزنه نمی دونم به اونم خوش گذشت یا نه ولی به محض اینکه اومدم خونه دلم نمی خواد بدبینانه بگما ولی مامان همش باهام مخالفت می کنه و کارامو بی ارزش نشون می ده از کاراش خسته شدم بقیه هم به تبعیت از اون مسخره ام می کنن دلم با آهنگ صادقی گرفت اشکمم داره می ریزه اخه چرا مامانم منو دوست نداره چرا خودشو دوست نداره هم خودشو اذیت می کنه هم اطرافیانشو چرا؟؟؟؟؟ 

خدایا کمکش کن خودشو دوست داشته باشه کمکش کن از حالت افسردگی بیاد بیرون دلم آدمای شاد می خواد.

حالم خوب نیست پیش یکی که خیلی برام مهم بود ضایع شدم از خودم بدم اومد خدا جونم کمکم کن جبران کنم و خودمو ثابت کنم. 

تو وقتی باهام باشی بسه 

دیگه نمی خوام پست غمگین بذارم یا وقتی حالم گرفته بیام 

همه خوش باشید و امیدوار منم هستم 

خدا جونم به اون خانومه کمک کن خواهش می کنم  

 

وقتی دردای مردمو میبینی می فهمی دردات چقدر بی معنی ان 

خجالت کشیدم جلو خدایی به این بزرگی دردای کوچیکمو بگم 

خدایا کمکم کن بزرگ بشم 

 

 

سلام 

خدا رو شکر 

امشب حس خوبی دارم و خیلی دوستت دارم 

خیلی چاکریم

گریه کن ای دل ساده  

کی میگه گریه بده 

وقتی حتی گوش هیچ کس تاب شنیدن نداره 

دلای ساده همیشه شوق مردن نداره 

دل من گرفته زینجا هوس سفر نداری ز غبار این بیابان 

 

پی نوشت:  

در ادامه پست قبلی

دلم به حال دلم می سوزه خیلی ساده است  

خیلی ساده است چه کار کنم دست خودم نیست 

با دونستن واقعیت ولی اشک سرازیر می شه

دل نوشته(قسمت سوم)

به نام خدا 

سلام 

این چند وقته که نمی تونم نماز بخونم دلم می خواد نماز بخونم آدمی نیستم که نمازمو همیشه سر وقت بخونم بنده بدیم ولی اون روز سر نماز بغضم ترکید فهمیدم که من چقدر خرم چقدر احمقم یه همچین نعمتی دارم اونوقت به بنده هاش متوسل شدم و خودمو گم کردم. 

آدما همیشه قدر چیزایی که دارنو نمی دونن 

تو این چند وقته دلم خیلی گرفته غرورم شکسته و روی واقعی خیلی ها برام آشکار شده 

مثلا آقای قائمی رو بهتر شناختم واقعا آدم دو روییه تو اتاق یه چیزی میگه به محض اینکه از اتاق می ره بیرون با یکی میگه و می خنده 

تقصیر اون نیست تقصیر دل ساده منه که بازم دلشو به یکی خوش کرد کم کم بهش وابسته شدم اونم فهمیده حالا داره ازم دوری می کنه  

فکر می کردم فقط با من این رفتارو داره ولی الان می فهمم که اون با همه خانوما همین طوره و من تو توهمات خودم رفتارشو به دوست داشتن تعبیر کردم خدا می دونه چقدر نشسته با دوستش بهم خندیده خیلی احمقم خیلی از رفتاراشون اون روز فهمیدم نمی دونم چه طور می تونه اینقدر دورو باشه  

الان نمی دونم باهاش چطور رفتار کنم همه رفتاراش برای کارش بوده و نه هیچ چیره دیژه نمی خوام بیشتر از این اجازه بدم بهم بخنده حالا دیگه می یاد تو اتاق با همکار خانم جدیدمون گرم میگیره نمی دونم چه جوری رفتار کنم و تابلو بازی در می یارم بهتون توصیه می کنم هیچ وقت عاشق نشید یا دوستی تونو برای کسی خرج کنید که براتون احترام قائل باشه هم خودش هم دوستاش برام احترام قائل نیستند.منم مغرور نمی دونم چه کار کنم خدایا خودت کمکم کن ولی یه تصمیمی گرفتم اگه وبلاگمو خوندین بهم بگین با کدوم راه حلم موافقین:  

۱-دیگه باهاش حرف نزنم و ارتباطمو کم کنم 

۲-عین قبل باهاش رفتار کنم و دوستش داشته باشم. 

 

ممنون می شم اگه نظر دیگه ای دارید بگید.

ادامه مطلب ...

دل نوشته(قسمت دوم)

سلام 

امروز روز بدی بود البته صبح سر کار  

این حقیقت تلخو درک کردم که به هیچ کس نباید اعتماد کرد حتی نزدیکترین همکارات خیلی دو رو و پرو این ور یه چیزی میگن یه دقیقه نشده رفتاری می بینی ۱۸۰ درجه خلاف گفتارشون 

نمی دونم با این جور آدما چه طور باید رفتار کرد دلم شکست ولی باید واقع بین بود تا حال عصبانی ندیده بودم خیلی جذاب شده بود.عیبی نداره می بخشمش به من ربطی نداره اون با کی چطوری رفتار می کنه شاید اون دوست داره دو رو باشه بالاخره به یه طرف داره دروغ میگه مهم نیست اگه این جوری خوشه باشه....  

امروز با کارش ما رو عصبانی کرد ولی عیبی نداره من باید انرژی و وقتمو بدارم سر کارای دیگه بدار اونا هر جور دوست دارن زندگی کنن ماه پشت ابر نمی مونه من تا وقتی خدا رو دارم عیبی نداره بقیه دوستم نداشته باشن با این که دوست دارم محبوب باشم ولی خدا محبوبم کنه و دوستی ها واقعی باشه 

خداجووونم من دو رویی می بینم ولی می بخشم و دوستشون دارم

دل نوشته (قسمت اول)

سلام به همه دوستان بعد از مدتها نبودن اومدم  

تو این مدتی که نبودم کلی تجربیات تلخ و شیرین کسب کردم که می خوام براتون بنویسم   

 

من همیشه تو روابطم با دیگران مشکل داشتم و دارم و به لطف اومدن یه همکار جدید با اینکه ازش خوشم نمی یومد متوجه خیلی چیزها شدم. فهمیدم که چقدر تو ارتباط برقرار کردن ضعیفم فهمیدم آدم باید خیلی چیزا رو مطرح نکنه و .... 

 

هنوزم علت رفتارای ت را نمی فهمم یا ض ولی مطمئنا بی ربط به تازه وارد نیست اول از همه فداکاری ق خیلی برام بی معنی بود گذشت بی مورد.بعدشم اینکه خودشو خیلی زود همه جا جا می کنه حالام که باعث این رفتارا شده خوب شد اومد ق رو شناختم و دیگه از این به بعد می خوام رفتارمو عوض کنم ولی به قول عمو نه یکدفعه خدا جونم خودت کمکم کن می خوام برم تدریس می خوام موفق و محبوب باشم لطفا راهشو بهم بنما. 

دلم می خواد بتونم توی این سال با یه آدم خوب آشنا بشم دلم می خواد دیگه به س حسودی نکنم و زندگی کنم و بذارم زندگی کنند 

تو که از دل آدما خبر نداری شاید عشق بینشون باشه پس سعی نکن کار اشتباهی بکنی فردا منتطر منه تا بذرخشم و اونقدر خوب باشم تا بقیه جذبم بشن می خوام س را دوست داشته باشم شاید خدا اینو می خواد بهم بگه.